دوره mba مدیریت برند : قدرت درک مشتری
پنج درس تکاندهنده از مدیریت کسبوکار در ایران که ممکنه حسابی غافلگیرت کنه مقدمه: فراتر از منطق و نمودار تو دانشکدههای مدیریت بهمون یاد میدن که تصمیمگیری یعنی تحلیل داده، نمودار، استراتژی. همهچی باید منطقی باشه، عددی باشه، قابل اندازهگیری باشه. ولی یه سؤال مهم این وسط میمونه: چرا خیلی از تصمیمهایی که با کلی تحلیل و منطق گرفته میشن، تو بازار ایران شکست میخورن؟ چرا استراتژیهایی که روی کاغذ بینقصن، تو عمل جواب نمیدن؟ جوابش ساده نیست، ولی واقعییه: تو بازار ایران، یه عالمه نیروهای پنهان وجود دارن که تو هیچ نموداری نمیگنجن—از باورهای فرهنگی گرفته تا وابستگیهای احساسی و سوگیریهای ذهنی. اینجا پنج تا درس عجیب و واقعی رو باهات درمیون میذارم که از دل تجربههای واقعی مدیرها بیرون اومدهن و میتونن دیدت رو به مدیریت حسابی تغییر بدن. ۱. محصولت مثل بچهته؟ مراقب باش! خیلی از کارآفرینها تو ایران یه رابطه احساسی شدید با محصولاتشون دارن. مخصوصاً اونایی که از روز اول باهاشون بودن. حتی اگه اون محصول سالهاست ضرر میده، باز هم حاضر نیستن حذفش کنن. چون براشون فقط یه کالا نیست؛ یه خاطرهست، یه تکه از هویتشونه. یه مدیر واقعی وقتی بهش گفتن دو تا خط تولید زیانده رو ببنده تا شرکت نجات پیدا کنه، گفت: «بذار سه ماه دیگه حقوق بگیرن، بعد ورشکست میشیم!» این یعنی احساسات میتونن منطق اقتصادی رو له کنن. تو فرهنگ ما، کسبوکار فقط عدد نیست؛ یه موضوع شخصیه، گاهی حتی «ناموسی» میشه. ۲. ضربالمثلها دارن استراتژیهات رو خراب میکنن بقیه این مطلب رو میتونی در سایت بی محتوا beemohtava.ir بخونی
مدیریت برند,دوره mba,آموزش MBA,برندسازی,برندینگ