3 عقیق زیبا در دوران قجریه

دفتر ژورنال معاملاتی
دفتر ژورنال معاملاتی

‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪«سه نگین سلطنتی» — افسانه‌ای از عصر قاجار در واپسین سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه، زمزمه‌هایی در دربار پیچیده بود: سخن از سه نگین عقیق که گفته می‌شد هر یک قدرتی ماورایی دارد و تنها در دستان کسی قرار می‌گیرد که سرنوشت ایران را دگرگون خواهد کرد. این سه نگین، در صندوقچه‌ای مهر و موم‌شده در *تالار آیینه کاخ گلستان* نگهداری می‌شدند. اما هیچ‌کس جرأت گشودن آن را نداشت—جز یکی. نگین اول: «شعله‌ی شفق» سنگی بیضی‌شکل با رنگ نارنجی و موج‌های سفید، همچون آتش در غروب. می‌گفتند این نگین، *دل شاه را از تردید می‌رهاند* و در لحظه‌های تصمیم‌گیری، صدای حقیقت را در گوشش زمزمه می‌کند. ناصرالدین‌شاه آن را در شب امضای قرارداد با روس‌ها به‌دست کرد، و ناگهان تصمیمی گرفت که مسیر تاریخ را تغییر داد. نگین دوم: «سایه‌ی زمرد» سنگی با رنگ‌های سبز تیره و سرخ، آرام و مرموز. این نگین را «نگین شب‌های دعا» می‌نامیدند. گفته می‌شد هر کس آن را در دست گیرد، *رازهای پنهان اطرافیانش را در خواب خواهد دید*. شاه آن را به وزیر دربار داد تا در شب‌های قدر از آن بهره گیرد—و همان شب، خیانت یکی از درباریان در خواب بر او آشکار شد. ### نگین سوم: «رنگین‌رویا» سنگی با رنگ‌های صورتی، بنفش و آبی، همچون آسمان خیال. این نگین را «نگین دل‌ها» می‌نامیدند. گفته می‌شد هر کس آن را به معشوقش هدیه دهد، *دل‌ها برای همیشه به هم گره می‌خورند*. شاه آن را به دختر شاعر دربار بخشید، و از آن عشق، قصیده‌هایی زاده شد که هنوز در دیوان‌ها باقی‌ست.

دوران قاجار,ماجرای 3 سنگ,افسانه

توضیحات

‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪‪«سه نگین سلطنتی» — افسانه‌ای از عصر قاجار در واپسین سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه، زمزمه‌هایی در دربار پیچیده بود: سخن از سه نگین عقیق که گفته می‌شد هر یک قدرتی ماورایی دارد و تنها در دستان کسی قرار می‌گیرد که سرنوشت ایران را دگرگون خواهد کرد. این سه نگین، در صندوقچه‌ای مهر و موم‌شده در *تالار آیینه کاخ گلستان* نگهداری می‌شدند. اما هیچ‌کس جرأت گشودن آن را نداشت—جز یکی. نگین اول: «شعله‌ی شفق» سنگی بیضی‌شکل با رنگ نارنجی و موج‌های سفید، همچون آتش در غروب. می‌گفتند این نگین، *دل شاه را از تردید می‌رهاند* و در لحظه‌های تصمیم‌گیری، صدای حقیقت را در گوشش زمزمه می‌کند. ناصرالدین‌شاه آن را در شب امضای قرارداد با روس‌ها به‌دست کرد، و ناگهان تصمیمی گرفت که مسیر تاریخ را تغییر داد. نگین دوم: «سایه‌ی زمرد» سنگی با رنگ‌های سبز تیره و سرخ، آرام و مرموز. این نگین را «نگین شب‌های دعا» می‌نامیدند. گفته می‌شد هر کس آن را در دست گیرد، *رازهای پنهان اطرافیانش را در خواب خواهد دید*. شاه آن را به وزیر دربار داد تا در شب‌های قدر از آن بهره گیرد—و همان شب، خیانت یکی از درباریان در خواب بر او آشکار شد. ### نگین سوم: «رنگین‌رویا» سنگی با رنگ‌های صورتی، بنفش و آبی، همچون آسمان خیال. این نگین را «نگین دل‌ها» می‌نامیدند. گفته می‌شد هر کس آن را به معشوقش هدیه دهد، *دل‌ها برای همیشه به هم گره می‌خورند*. شاه آن را به دختر شاعر دربار بخشید، و از آن عشق، قصیده‌هایی زاده شد که هنوز در دیوان‌ها باقی‌ست.