امروز، جهانی که در چنگال قدرت مادی و توهمات شبه معنوی است و در قلمرو زبانهاشان نیز دگرگونیهای شگرفی پدید آمده است، نیاز به تدبیر، تدبر، هماندیشی و خلاقیت در بازنویسی و باز آفرینی ادبیات پر بار گذشته را بیش از پیش در خود احساس میکند. ناگفته نماند که در زبانهای جهان سومی، هجوم دهها هزار واژه و اصطلاح همراه با سرریزهِ عناصر مادی و معنوی مدرن به درون آن جامعهها و نیاز به گزارههایی نو، برای بیان آنچه "جهانی" است، ناگزیر از رشد هیولاوار و بیتناسبی هستیم که به این زبانها تحمیل میشود. ما مجبوریم پیوسته و بیوقفه دربارۀ اوضاع و شرایط زندگیمان تفکر و تأمل کنیم. ادبیات فارسی مانند جریان آب پر تراوتی است که در بستر زمان حرکت میکند؛ متون گذشته حتما توانایی نامیرایی و ماندگاری را داشته و دارند که به شکل راهبردها و راهکارهایی هنوز میتوانند با مخاطبان آینده ارتباط برقرار کنند. بازخوانی متون گذشته، به معنای کشف شالودههای پی ریزندهای در اندیشهی ایرانیان و نقد و بررسی رویکردهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی ایرانیان جای دارد؛ ادبیاتی که همچون گنجینههایی فروتنانه، در انتظار کشف و گفتگو با نسلهای گمشده در زمان به سر میبرند. در میان این شاعران و اندیشمندان پارسی زبان، ابوالفضل بیهقی و شیخ اجل سعدی شیرازی، در آفرینش کلام اصیل فارسی و ساختار فن بیان و گفتار و گفتمان جهانی، برای گذر از آسیبهای فرهنگی، اجتماعی و دینی، پیشرو تر از دیگران بودند. آنها برای مسائل گوناگون فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاست و... از آگاهی عمیقی برخوردار بوده و راهکارهای مهم و کارآمدی را پیشِ روی مردم زمانهی خود و آینده به یادگار گذاشتهاند. در گلستان سعدی «آنچه باید باشد» که در زبان جامعهشناسی میتواند تعبیر به ارزش اجتماعی شود و «آنچه هست» یا واقعیات اجتماعی و رفتاری که میتواند در مفهوم هنجارهای اجتماعی تعریف شود، ترکیبی حیرتانگیز و همراه و همگام دارند. گلستان نه چون بوستان کتابی است با تأکید بر جامعۀ آرمانی سعدی و نه کتابی است یکسر از ارزشهای اجتماعی و جامعه آرمانی عاری، بلکه ترکیب خاص و آرزوی سعدی و جامعۀ آرمانی وی در کنار بیان واقعیات جاری از گلستان کتابی دو وجهی ساخته است که خواننده یا خوانندگان آن، هم به رفتار مورد پذیرش خود پی میبرند ...
آسیب شناسی گفتار و گفتمان