اربعین حسینی
پردهی اول: درشت دانههای تعریق را با دست از روی صورت برمیچینم، نمیدانم اشک است یا... الهم تقبل منا هذا، ولی مگر ارزشی دارد؟ برای من، در راه تو، همهی کمترینها هم ارزشمند است. به جبران همه اشکهایی که برای غیر تو ریختم، یا ابا عبدالله. پردهی دوم: شب، در حضور ماه، تاولها را میشمارم. از رویِ گُلِ سه ساله خجالت میکشم...الهم تقبل منا هذا پردهی سوم: عمود آخر باتمام عاشقیهایم میرسم، کاسهی چشم پر میشود از دلتنگیها و دوریها و شرح فراقها... نمیبینم، دیگر توانی هم برای ایستادن نیست، بر خاک پای زائرینت سجده میکنم و با چشم دل زائرت میشوم. الهم تقبل منا هذا پردهی چهارم: کنج حسینیهی کوچکِ اتاق به خودم میآیم... باز خیالم در کوی معشوق پرواز کرد: باز این چه شورش است که در جان واژه هاست؟ شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست...
اردو جهادی,ندبه جهادی,اربعین حسینی