طنین دف در حافظیه

بارگزاری ویدیو
بارگزاری ویدیو

عصر جوان _ نسرین شمسی روز گذشته، حافظیه شیراز شاهد برپایی آیینی معنوی و باشکوه بود؛ جایی که نوای دف در کنار آرامگاه لسان‌الغیب، فضایی آمیخته با شور عرفانی و تأمل روحانی آفرید. جمعی از هنرمندان دف‌نواز، با اجرای قطعات سنتی و آیینی، سکوت تاریخی حافظیه را به زمزمه‌ای از عشق، وحدت و سماع بدل کردند. حاضران، در سایه سروهای کهن و زیر اشعار جاودانه حافظ، لحظاتی را تجربه کردند که در آن موسیقی تنها صدا نبود، بلکه گفت‌وگوی بی‌کلام روح با تاریخ بود. اما این رویداد تنها یک اجرای هنری نبود؛ پیامی پنهان در دل خود داشت. هر ضربه دف، گویی یادآوری می‌کرد که ایران تنها با اقتصاد و سیاست زنده نمی‌ماند؛ ایران با فرهنگ، با شعر، با اندیشه و با عرفان است که پایدار می‌ماند. امروز، در دورانی که هیاهوی روزمرگی و گسست فرهنگی آینده نسل‌ها را تهدید می‌کند، بازگشت به ریشه‌های فکری و معنوی ضرورت است، نه انتخاب. عرفان ایرانی ـ از حافظ تا مولانا ـ هرگز دعوت به سکوت و کناره‌گیری نبود؛ دعوت به خرد، انسانیت و حقیقت‌جویی بود. اگر مسیر فکری امروز ما دوباره به همان منبعِ نورانی پیوند بخورد، اگر سیاست و جامعه از سرچشمه فرهنگ و معرفت سیراب شوند، ایرانی خواهیم داشت که نه فقط می‌زید، بلکه می‌بالد. ایران را نه با دیوار و مرز، بلکه با فرهنگ باید پاس داشت. دف حافظیه به ما گفت: «ریشه را نگه دارید؛ که بی‌ریشه، درختی در طوفان نمی‌ماند.»

طنین دف,ماهنامه,عصرجوان,نسرین شمسی

توضیحات

عصر جوان _ نسرین شمسی روز گذشته، حافظیه شیراز شاهد برپایی آیینی معنوی و باشکوه بود؛ جایی که نوای دف در کنار آرامگاه لسان‌الغیب، فضایی آمیخته با شور عرفانی و تأمل روحانی آفرید. جمعی از هنرمندان دف‌نواز، با اجرای قطعات سنتی و آیینی، سکوت تاریخی حافظیه را به زمزمه‌ای از عشق، وحدت و سماع بدل کردند. حاضران، در سایه سروهای کهن و زیر اشعار جاودانه حافظ، لحظاتی را تجربه کردند که در آن موسیقی تنها صدا نبود، بلکه گفت‌وگوی بی‌کلام روح با تاریخ بود. اما این رویداد تنها یک اجرای هنری نبود؛ پیامی پنهان در دل خود داشت. هر ضربه دف، گویی یادآوری می‌کرد که ایران تنها با اقتصاد و سیاست زنده نمی‌ماند؛ ایران با فرهنگ، با شعر، با اندیشه و با عرفان است که پایدار می‌ماند. امروز، در دورانی که هیاهوی روزمرگی و گسست فرهنگی آینده نسل‌ها را تهدید می‌کند، بازگشت به ریشه‌های فکری و معنوی ضرورت است، نه انتخاب. عرفان ایرانی ـ از حافظ تا مولانا ـ هرگز دعوت به سکوت و کناره‌گیری نبود؛ دعوت به خرد، انسانیت و حقیقت‌جویی بود. اگر مسیر فکری امروز ما دوباره به همان منبعِ نورانی پیوند بخورد، اگر سیاست و جامعه از سرچشمه فرهنگ و معرفت سیراب شوند، ایرانی خواهیم داشت که نه فقط می‌زید، بلکه می‌بالد. ایران را نه با دیوار و مرز، بلکه با فرهنگ باید پاس داشت. دف حافظیه به ما گفت: «ریشه را نگه دارید؛ که بی‌ریشه، درختی در طوفان نمی‌ماند.»