لوح زرین 3 : جلسه 6 قسمت 1
سلام بر نور که نیروی حیات است سلام بر روح که حقیقت وجود است سلام بر عشق که قوت سلوک است و سلام بر دل که خانهی نور و روح و عشق است... مدد از پیران طریقت مدد از سالکان حقیقت مدد از فقیران عزت مدد از شهیدان معرفت مدد از سینهچاکان حکمت... دل اگر خانهی معشوق شود آباد است سینه گر پنجرهی دوست شود آزاد است موضوعات: -نیت برای شروع کتابت. -کتابتدر حضور قلب و هوشیاری دلنوشته بنویسید. -علم کتابت منحصر به انسانست و قدرت فهم نوشته را دیگر موجودات ندارند. -قلم، آنتن بشر است و اختیار آن به دست قلب است. -معجزهی قرآن، کتابت است وحی به قلم بودکاتب وحی، آنتن برای وصل پیامبر بود. -قلم، قابل صنع استقلم تقدیر میسازداثرگذار بودن آنچه را که انسان طرح میزند. -دست پیش از مغز فکر میکنداولین تجلی وحیانی انسان. -حضور قلبحس نور در قلبانتقال نور به قلم. -بهترین نوشتار "عشقبازی" استقویترین نوشتهها الهینامه است خود خدا مینویسد. -جوهر قلم؛ تبدیل نور به ماده است. -حکم الهیجاری شدن نور به قلم(کتابت)قدرت اجرایی بالایی دارد. -صرفاً در وصل بنویسیدنوشتن تقدیر به خیر و نیکی. -کلید گمشدهی دین، کتابت بود. این کتابت رسم بر تقدیر زد خط بطلانی بر این تزویر زد خیز تا از نو، نگاری در کشیم با خط و خالش خیالی در کشیم خیز تا افسون دل را وا کنیم با قلمها در جهان غوغا کنیم ما کنون اندیشه را ویران کنیم در درونِ حرفها ما جان کنیم رازی از اسرار کون را وا کنیم به سوی خمها جملگی پَر، وا کنیم اندر این لوح و قلم غوغا کنیم عاقبت راهی به حق پیدا کنیم "علی مقدم" دل دادم و از قید رها گشتم من در وصف رخ یار چنان گشتم من در راه ز عشق تو صبوری کردم در وصف جمال تو، چو حیران گشتم روبَه صفتی از غم ایامم بود لیکن چو قمری غزل خوان گشتم این گردش ایام که در وصف تو بود مست از رخ تو بودم و حیران گشتم این شاه غزل از تو سخن میگوید چون مست تو گشتم دل بیتابم بود از مولوی و حافظ و خیام و چو شمس هم مستترم، هم چو غزلخوان توام سیمرغ قلب. -در معنویت رقابت نیستمهم تأثیر مثبت در جهان هستی است. -نتایج وصللطافت کلام و روان. -آنچه در زمان وصل نوشته میشودجاری میگردد. -خانوادهی انسان، هماندیشان و همدل
تفکر,خودشناسی,معنویت