دیوان شمس غزل شماره 23 (1

تعداد بازدید : 11 | تاریخ انتشار : 05 اردیبهشت 1403 17:55 | مدت زمان : 00:03:32 | دسته بندی : فرهنگ و هنر

دیوان شمس غزل شماره 23 (1) گفتگو می کردیم با هم... دیوان شمس... در دست تو بود... و تو خواندی غزل شماره ی 23 (بخش اول): چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها کز چشم من دریای خون جوشان شد از جور و جفا گر لب فروبندم کنون جانم به جوش آید درون ور بر سرش آبی زنم بر سر زند او جوش را معذور دارم خلق را گر منکرند از عشق ما اه لیک خود معذور را کی باشد اقبال و سنا از جوش خون نطقی به فم آن نطق آمد در قلم شد حرف‌ها چون مور هم سوی سلیمان لابه را کای شه سلیمان لطف وی لطف را از تو شرف در تو را جان‌ها صدف باغ تو را جان‌ها گیا ما مور بیچاره شده وز خرمن آواره شده در سیر سیاره شده هم تو برس فریاد ما ما بنده خاک کفت چون چاکران اندر صفت ما دیدبان آن صفت با این همه عیب عما حالتی هست مناجات گونه... با معشوق برفته از دیده... یا ولی کاملی که... می کند دستگیری... و خامان را می برد تا رسیدن به پختگی... یا در لایه ای... مناجاتی ست با پروردگار... و ناله از دوری... و فراق از یار و منزل معهود... ببینید در این ویدئو : https://aparat.com/v/lHnw7 ( برای دیدن همه ی ویدئو های من ...ببینید:) Aparat.com/ahmadsh55 ممنونم که... می بینید... و با فشردن مربع قرمز زیر ویدئو... در آپارات... دنبال می کنید... و با فشردن علامت قلب...می پسندید! و در گروه ها...و برای دوستان... به اشتراک می گذارید! در ایتا هم ببینید در: https://eitaa.com/adabic https://eitaa.com/joinchat/1062797584C4576426f96 ممنونم! # دیوان_شمس # شمس_مولانا # غزل_۲۱_شمس # انسان_کامل # ولی_ولایت #مولوی_غزلیات_شمس #عرفان_معرفت #حضرت_عشق

شمس غزل ۲۳