این انیمه در مورد دختری ۱۰ ساله به اسم ارمیا چیهیرو است. چیهیرو یک روز تابستانی به همراه والدین خود آکیو (پدر) و یوکو (مادر) به شهر دیگری نقل مکان میکنند. در راه چهیرو یک مجسمه عجیب میبیند و یک دفعه روی یک عالمه دست انداز میروند و در اخر به جای این که به شهر خودشون برسند به یک دیوار تونل مانند میرسند. پدر چیهیرو از ماشین پیاده میشود و به همراه مادر چیهیرو به داخل تونل میروند. چیهیرو به مادرش التماس میکند که داخل تونل نروند اما مادر کار خود را انجام می دهد و چیهیرو با یک دنیا ترس وارد تونل میشود و در اخر به انتهای تونل میرسد و وارد یک شهر میشوند که هیچ کس آنجا نیست. پدر و مادر چیهیرو به یک رستوران که غذاهای متنوعی دارد میروند اما هیچ صاحبی وجود ندارد. چیهیرو از این کار پدر و مادر خود بسیار عصبانی می شود و میرود. بعد از مدتی بر میگردد و میبیند که پدر و مادرش به خوک تبدیل شدهاند و از این به بعد چیهیرو تلاش میکند که پدر و مادر خود را نجات دهد اما مشکلاتی برای او رخ میدهد و ....