«إِنَّ في ذلِكَ لَذِكرى لِمَن كانَ لَهُ قَلبٌ أَو أَلقَى السَّمعَ وَ هُوَ شَهيد»، همانا در آن تذکری است برای آنکه او را قلب (بیدار) باشد یا گوش فرادهد درحالی که (به دل) حاضر باشد(ق۳۷) انسان اساس وجودش در فطرتش بر اقرار بر توحید و شهادت بر ربوبیت حضرت حق است (آیه ۱۷۲ اعراف). بین توحید و طهارت تلازم است (همانگونه که بین شرک و نجاست تلازم است: «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»). فلذا این «توحیدِ فطری» نشان از مرتبه ای از «طهارتِ فطری» است، که این مرتبه از طهارت را همه انسانها در ابتدا دارند. از مرتبه ادراکاتِ فطری آغاز کنیم، اما در آن متوقف نشده، و طهارت بالاتر و توحید بالاتر را از طرف قرآن، بیان و گویایی اش همیشه کامل است. اگر ما ارتباطمان با قرآن کامل نیست، علتش به خود ما برمیگردد. ما با رشد در مراتب طهارت، مراتب درک و اتحاد بالاتری با حقیقت قرآن را مییابیم. از رعایت آداب طهارت ظاهری آغاز کنیم و به مراتب طهارت باطنی هم بالا رویم.