لوح زرین 4 : جلسه 4 قسمت 2
️نقد صوفی نه همه صافیِ بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد خوش بُوَد گر محک تجربه آید به میان تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد خط ساقی گر ازین گونه زند نقش بر آب ای بسا رخ که به خونابه منقَّش باشد ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد غم دنیای دنی چند خوری؟ باده بخور حیف باشد دل دانا که مشوش باشد دلق و سجادهی حافظ ببرد باده فروش گر شرابش ز کف ساقی مهوش باشد️ موضوعات: -دریافت آگاهی توسط اذکار الهی و جاری شدن آنان از قلب و قفسهی سینه که موجب فرح و سبکی میشود. -لمس و بازتاب نور توسط قلب که پس از پاک گشتن نفرت و کینه و خشم و اندوه از آن، امکانپذیر خواهد بود. -پاک نمودن ردپای کارما از جهان خود، اینکار تنها با بالا رفتن سطح انرژی بشر و جداسازی مدار ارتعاشی از مدارهای پایینی، ممکن است. -بهبود بخشیدن به تمامی عناصر جهان هستی تنها با راه دادن نور به قلب خود و پرهیز از تردید و دودلی که تنها با خاموشی ذهن رخ خواهد داد.
تفکر,خودشناسی,معنویت