سلوک عاشقانه ی دل از غزلیات طالب اردبیلی / غزل شماره 00151
غزل «سلوک عاشقانهی دل» سرشار از پویایی و شور درونی است که تصویری صمیمی و عمیق از دل عاشق به نمایش میگذارد. این غزل با نگاهی به غربت جان و روند دشوار عاشقی، شکوهی دل در برابر سختیهای راه عشق را بیان میکند. شاعر با بهرهگیری از زبانی پر از حس و حال، کشمکشهای عاشق را در میانگی وسوسهها، بلاها و اشتیاق وصفناپذیر تصویر میکند و به زیبایی از پایداری و امید در مسیر عشق سخن میگوید. متن کامل غزل : هوای غربت جان تا به گونه نم دارد دلم بهانه ی رخساره ی صنم دارد به فرصتی که مساعد نشد تدبر سر خیال عاشقی ابن صحنه مغتنم دارد دمی به خنده ام از عقل پایمال نگون که در بلا رقم مکنت و غنم دارد چقدر جربزه دارد دل چموش به غم میان معرکه ی عشق مسکنم دارد نگاه می کنم این طفل رند بازیگوش جگر چو شیر و به صدها جدل جنم دارد سلوک پر خطر از اشتیاق سودایش گهی به لرزه ی بی طاقتی تنم دارد بهانه ها کند این رند لاابالی من که باز دیده ی معشوق رهزنم دارد فراق گر رسد آخر به جان طالب من یقین که دل به بلا قصد کشتنم دارد این غزل، نمونهای از توانایی بینظیر موسی الرضا طایفی (طالب اردبیلی) در انتقال حس و حال عاشقانه است که با هر بیت، مخاطب را در سفری از احساسات ناب و بیانتهای عاشقانه شریک میسازد. این اثر، دعوتی است برای تجربه کردن عمق عشق و سختیهای راه آن در قالبی هنرمندانه و ملموس. در پایان هر غزل، همچون پایان هر سفری، فرصتی است تا گام نهایی را با تأملی عمیق برداریم و در زیبایی کلام و احساس شیدایی بیشتر غوطهور شویم. این غزل «سلوک عاشقانهی دل» فرصتی است برای پی بردن به رازهای نهفته در دل عاشق و چالشهای مسیر پرمخاطرهی عشق که سرشار از امید، درد، و شور است. هر بیت از این شعر، پنجرهای است به دنیایی که در آن دلها به یکدیگر نزدیک شدهاند و در میان سوز و ساز عشق، حقیقتی ناب به نمایش گذاشته شده است. با سپاس از توجه شما به این اثر زیبا، امیدوارم این سفر درونی با کلمات و معناها، شما را به لذت و الهام برساند و همچنان چراغ راهی برای دلهای عاشق باقی بماند. با دکلمه شعر غزل عاشقانه از دیوان عشق استاد غزل موسی الرضا طایفی (طالب اردبیلی) در خدمتتانیم مهربان باشیم
عاشقانه,کلیپ عاشقانه غمگین,کلیپ احساسی و عاشقانه,دکلمه شعر,غزلیات طالب اردبیلی