حکمت زرین : جلسه 20
چله حکمت زرین حکمت بیستم: غرور، آشیل موفقیت انسانهایی مرزهای خود را میشکنند که از ذهن خارج شده باشند. باید وارد یک فضای فراخود شویم یعنی آن چیزی که به عنوان هویت میشناسیم را رد کنیم. برای رد شدن از این هویت، آن لحظه باید در عشق باشیم. هر آنچه که هست از آن خداست. سکون، گرفتاری در مرزها میشود. ما یک پیشنویس به نام پدر، مادر، خانواده و جامعه داریم که در قالب زندگی آنها گرفتار هستیم. برای خروج از این قالب ذهنی «من» باید فنا شود. هر آنچه که از خود میشناسیم، محدودکننده ما هست، مرزهای وجودی ما(مادی و معنوی)، داراییهای ما هستند. ⁉️نقطه توقف ما کجاست؟ هر کسی که فکر کند به جایی رسیده است، برای خود سقف ذهنی ایجاد میکند. به راه خود مطمئن نباشید زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد. ما باید مواظب باشیم که در چنین دامی گرفتار نباشیم. دریچه ورود اطلاعات را به روی خود نبندیم. جهان هستی با زبانِ مخفیِ زرین پرودگار با ما صحبت میکند. طریقت به سالک بستگی دارد، نه به راه! سالک در هر بستری که باشد، در آن رشد میکند.
تفکر,خودشناسی,معنویت