اهل ایرانم روزگارم خوش نیست حسین سلیمانی بروجرد

تعداد بازدید : 17 | تاریخ انتشار : 15 اردیبهشت 1403 16:42 | مدت زمان : 00:00:03 | دسته بندی : فرهنگ و هنر

اهل ایرانم روزگارم خوش نیست. تکه جایی دارم، خرده حرفی، سر سوزن حقی عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه. دشمنانی سخت‌تر از آهن و سرب... و خدایی که کمی گم شده است: پشت آن تاریکی، پای یک قلب یخی. روی آوار ستم، روی قانون‌شکنی. من مسلمـان بودم. قبله‌ام شعر سپید جانمازم خورشید، مهر من باران بـود. ولی افسوس مسلمان بودند. چکه کردند به تیمار زمین. قبله‌شان خون خدا. حرفشان آیت زور. و شکستند دل نازک شب‌بوها را. اهل ایرانم. پیشه‌ام آدمیت. گاه‌گاهی می‌نویسم از درد، می‌سپارم به شما تا به رنجی که از آن می‌جوشد، دل تنهایی من، ما بشود» غَمتان کَم

شعر و دکلمه,کارتن خوابهای بروجرد,حسین سلیمانی بروجرد,شعر من فریاد است,گرمخانه بروجرد

ویدیوهای مشابه