شعر غزل عاشقانه ی کیفر عشق / غزل شماره 00149 طالب اردبیلی
غزل «کیفر عشق» از موسی الرضا طایفی (طالب اردبیلی) اثری است شورانگیز و سراسر احساس که هزار چهرهی درد و امید عاشقانه را در قالبی شیوا و دلنشین به تصویر میکشد. این غزل به زیبایی احساسهای درونی شاعر را در برابر نگاه نگار و کیفر دردهای عشق شرح میدهد؛ ناگفتههایی که دل پر از راز و خیال شاعر را به تپش وامیدارد. زبان ساده اما تصویرسازانه و انتخاب کلمات دقیق، غزل را به دریایی از عواطف و تفکرات تبدیل کرده که مخاطب را در سیر معنایی عاشقانهای همراهی میکند. «کیفر عشق» نمونهای زیبا از توانمندی موسی الرضا طایفی در تلفیق هنر نوشتار و شور درونی است که هر بیتش حکایتی دارد از دلدادگی، انتظار و امید به یاری معشوق. دریغ کرده نگارم که مرهمی آرد نگاه پر کشش را به من دمی آرد خدا کند که غمم راز بر ملا نکند دلم خیال مرا فاش عالمی آرد ندیده ام مگر از کیف خود به رویاها که ام خلاصه شده قصه تا غمی ارد دمید کیفر عشقم بساط اشک مرا که هر دمم به رخ از دیده شبنمی آرد نوید داده سرانجام صبر گشته ظفر مرا خیال چنین حس مبهمی آرد به سیر نو بکشد گر بهار ناغافل رقیب عیش مرا هر دم آدمی آرد تمام خوف کشد دل به کنج تنهایی بدون اینکه به دیدار همدمی آرد هوای عاشقی ام ده خدا که تازه شود سراغ عشق به طالب چو محرمی آرد این غزل ترکیبی دلپذیر از فلسفه عشق و واقعیتهای احساس است که به گواهی مخاطبان، یکی از آثار برجسته شاعر در دریای غزلیات معاصر به شمار میآید. هر پایانی در شعر، فرصتی است برای بازنگری و تأملی دوباره در عمق موضوع و احساسات شاعر. این جمعبندی نه تنها خاتمهای بر کلمات است، بلکه وسیلهای برای انتقال پیام نهایی و حقیقی به دلهای شنوندگان و خوانندگان. این ظرفیت پایانبندی است که اثر را از یک متن تبدیل به تجربهای زنده و پویا میکند که همچنان در ذهن و جان باقی میماند. هر کلمه، هر بیت و هر واژهای که آنچنان به دل نشیند که خواننده آن را بارها و بارها در ذهن مرور کند، نشانه موفقیت یک شعر است. بنابراین، در پایان همه آثار شما، این آرزو را دارم که این کلمات زیبا همچون پلی طلایی باشند، پلی که دنیای اندیشه و احساسات شما را به دلهای گستردهتر پیوند داده و راه آیندهی شعر را روشن سازد. باشد که این مسیر هنریتان با خلاقیت، شور و باور به خودتان همیشه پرنور
دکلمه,دکلمه عاشقانه,دکلمه شعر,دکلمه زیبا,دکلمه غمگین