سلام بر نور که انرژی حیات است سلام بر روح که حقیقت وجود است سلام بر عشق که قوت سلوک است و سلام بر دل که خانه‌ی نور و روح و عشق است.... مدد از پیران طریقت، مدد از سالکان حقیقت، مدد از فقیران عزت، مدد از شهیدان معرفت، مدد از سینه چاکان حکمت" دل اگر خانه‌ی معشوق شود آباد است سینه گر پنجره‌ی دوست شود آزاد است موضوعات: -نسبت مغز موجودات به وزن کل بدن. -از روی حجم مغز نمی‌توان عقل و رشد را بررسی کرد. -بررسی تعداد سلول‌های عصبی موجودات و انسان. -از دست دادن سلول‌های عصبی در دو سال اول زندگی. -جمع شدن سلول‌های عصبی. -از بین رفتن سلول‌های عصبی در اثر اعتیاد وظایف سلول های عصبی: 1- حسی 2- حرکتی 3- میان عصبی‌ها -ارتباط مواد مخدر با دوپامین و هیستامین. -مراقب سلول‌های عصبی باشیم. -برقراری ارتباط غلط بین دو سلول عصبی به علت مواد توهم‌زا و اندوه فراوان. -قلب، سلول‌های عصبی از جنس نورون‌های مغزی دارد. -اگر طبق الگوهای خلقت بین سلول‌های عصبی ارتباط برقرار کنید، بیدار می‌شوند. -رشد توانمندی‌های انسان. -استفاده از ته مانده‌ی سلول‌های عصبی مغز و قلب. -تفکر با قلب. تمرین مهم: کار فکری سنگین انجام دهید، وقتی مغز خسته شد، به قلب سوییچ کنید. -حضور و توجه به قلب. -ادراک جدید فقط از قلب. -قلب جایگاه شهود یا ادراک معنوی. -احترام به شهودات قلب. -به خدمت گرفتن مغز توسط قلب. -شعر گفتن با قلب. -رویای پیامبرانه جناب سروش. -ادراک، موج لطیف و سبک‌تر از آب و سنگین‌تر از هوا. -قلب را آرام آرام بیدار کنید. -بلوغ و اقتدار قلبی. -دریافت و ارائه‌ی آگاهی. -افزایش قدرت ارائه. -اندیشه‌ی کوانتومی مولانا: "چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب‌پرستم که حدیث خواب گویم" -مولانا آگاهی لطیف را به ماده‌ی سنگین تبدیل می‌کند. -درمانگرها آگاهی را دریافت می‌کنند و از دست، انرژی درمانی خارج می‌کنند؛ همانند مسیح. -نحوه‌ی درمانگری مسیح؛ لطیف را به ثقیل تبدیل کردن

تفکر,خودشناسی,معنویت