حافظ غزل شماره ۱۷

تعداد بازدید : 8 | تاریخ انتشار : 29 فروردین 1403 22:14 | مدت زمان : 00:03:18 | دسته بندی : فرهنگ و هنر

حافظ غزل شماره ۱۷ خوانش غزل هفدهم ببین و بشنو... در اینجا: سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطهٔ دوریِ دلبر بگداخت جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت سوزِ دل بین که ز بس آتش اشکم، دلِ شمع دوش بر من ز سرِ مِهر، چو پروانه بسوخت آشنایی نه غریب است که دلسوزِ من است چون من از خویش برفتم، دلِ بیگانه بسوخت خرقهٔ زهدِ مرا، آبِ خرابات ببرد خانهٔ عقلِ مرا، آتشِ میخانه بسوخت چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردمِ چشم خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت ترک افسانه بگو حافظ و مِی نوش دمی که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت سوز فراق...در شعر حافظ یک معنی زمینی دارد که... معشق است و...دلشدگی... و یک معنای عرفانی که... به معنوی فراق معنوی... و غم عشق... غم دوری...از آن حقیقت ازلی! لطفا کلیک کنید بر روی این لینک و ویدئو را هم ببینید: https://aparat.com/v/Fvaim ( برای دیدن همه ی ویدئو های من ...ببینید:) Aparat.com/ahmadsh55 ممنونم که... می بینید... و با فشردن مربع قرمز زیر ویدئو... در آپارات... دنبال می کنید... و با فشردن علامت قلب...می پسندید! و در گروه ها...و برای دوستان... به اشتراک می گذارید! در ایتا هم ببینید در: https://eitaa.com/adabic https://eitaa.com/joinchat/1062797584C4576426f96 ممنونم! # دیوان_حافظ # غزلیات_حافظ # غزل_۱۶_حافظ # حضور_خدا_فراق #عشق_عرفان #حافظ_شرح_غزل #عرفان_معرفت #حضرت_عشق

غزل ۱۷ حافظ